سایهی استاد
در یکی از روستاهای ژاپن، جوانی به نام هارو با اشتیاق فراوان به هنر رزمی آیکیدو مشغول بود. استادش، شیهان تانیو، مردی سالخورده اما پرصلابت بود که نهتنها فنون آیکیدو، بلکه اصول اخلاقی و فلسفهی آن را نیز به شاگردانش میآموخت.
هارو سالها تحت تعلیم استاد بود و در مهارتهای فنی پیشرفت چشمگیری داشت، اما همیشه احساس میکرد چیزی کم دارد. یک روز، تانیو او را فراخواند و گفت:
«زمان آن رسیده که به کوهستان بروی و درس نهایی را بیاموزی. آنجا مردی زندگی میکند که مهمترین اصل آیکیدو را به تو نشان خواهد داد.»
هارو با احترام تعظیم کرد و عازم کوهستان شد. پس از روزها جستوجو، سرانجام پیرمردی را یافت که تنها در کلبهای کوچک زندگی میکرد. پیرمرد که سنسه جین نام داشت، بیآنکه کلمهای بگوید، چوبی به هارو داد و به سمت جنگل رفت.
هارو که گیج شده بود، پرسید: «استاد تانیو گفت شما چیزی مهم به من میآموزید. اما من فقط شما را دنبال میکنم!»
پیرمرد لبخندی زد و گفت: «دنبال کردن کافی نیست. ببین، حس کن، و یاد بگیر.»
هارو هفتهها کنار جین ماند. او از استاد جدیدش یاد گرفت که چگونه به طبیعت گوش دهد، حرکات حیوانات را مشاهده کند و حتی بدون دیدن، حضور دیگران را حس کند. اما هنوز نمیدانست درس اصلی چیست.
یک شب، در حالی که کنار آتش نشسته بودند، سنسه جین به آرامی گفت: «تو از استاد خود چه آموختهای؟»
هارو پاسخ داد: «احترام، تعادل، هماهنگی.»
جین سری تکان داد و گفت: «پس چرا اینجا هستی؟»
هارو مکثی کرد. ناگهان متوجه شد… او استاد خود را ترک کرده بود تا به دنبال چیزی بگردد که در واقع از ابتدا نزد او بوده است.
صبح روز بعد، هارو با دلی آکنده از فهمی تازه، راهی خانه شد. وقتی به دوجو بازگشت، در مقابل استاد تانیو زانو زد و گفت:
«اکنون درک میکنم، استاد. وفاداری فقط به معنای پیروی از دستورات نیست، بلکه یعنی درک عمیق آموزهها، احترام به مسیر و حفظ تعهد در قلب.»
تانیو لبخندی زد و گفت: «اکنون تو نهتنها یک مبارز، بلکه یک شاگرد واقعی آیکیدو هستی.»
از آن روز به بعد، هارو نه فقط بهعنوان یک رزمیکار، بلکه بهعنوان کسی که معنای وفاداری را درک کرده بود، شناخته شد.
شیهان مهدی نعمتی: وفاداری تنها در پیروی کورکورانه از یک مسیر خلاصه نمیشود، بلکه در درک عمیق، تعهد قلبی و احترام به آموزههایی است که ما را شکل دادهاند. هارو در مسیر آموختن، بهجای جستوجوی چیزی جدید، فهمید که حقیقت همیشه نزد استادش بوده، تنها کافی بود آن را با قلب و ذهنی آگاه درک کند.
در آیکیدو و در زندگی، وفاداری یعنی ایستادگی در کنار حقیقت، قدردانی از کسانی که ما را ساختهاند، و پایبندی به اصولی که ما را هدایت میکنند، حتی زمانی که وسوسهی ترک مسیر در وجودمان شعلهور میشود.
نتیجه گیری:
این داستان نشان میدهد که وفاداری در آیکیدو فقط به معنی اطاعت از استاد نیست، بلکه به معنای درک واقعی آموزهها و پایبندی به مسیر رشد است.
گاهی ما فکر میکنیم که برای یافتن حقیقت باید راه دوری برویم، اما در نهایت متوجه میشویم که پاسخ همیشه در کنارمان بوده تنها باید با دیدگاهی عمیقتر به آن نگاه کنیم. در آیکیدو، وفاداری یعنی نهتنها احترام به استاد، بلکه تعهد به اصولی که او آموزش داده است، حتی زمانی که او در کنارمان نیست.
این داستان تأکیدی است بر اینکه وفاداری یعنی استمرار در مسیر، حتی در غیاب راهنما.
“به قلم شیهان مهدی نعمتی بنیانگذار خانه آیکیدو ایران و مدرس ارشد هنرهای رزمی آیکیدو”
https://t.me/aikidomazandaran
بدون دیدگاه