یکی از نکات ویژه و بحث‌برانگیز آیکیدو، از دیدگاه منتقدان، فقدان رقابت و تمرکز بر هماهنگی و هم‌افزایی در تمرین‌ها است. برخلاف بسیاری از هنرهای رزمی مانند جودو، کیک‌بوکسینگ یا کاراته که سیستم‌های مسابقه‌ای مشخصی دارند و مهارت رزمی افراد را در موقعیت‌های واقعی یا شبیه‌سازی‌شده می‌سنجند، آیکیدو هیچ مسابقه رسمی و رقابت‌محوری را در خود جای نداده است. این رویکرد فلسفی و عملی، باعث ایجاد دو دسته واکنش کاملاً متضاد شده است:

از دیدگاه مثبت‌نگر:

تأکید بر رشد شخصیتی: نبود رقابت در آیکیدو، توجه را به خودشناسی، تمرین هماهنگی درونی و بیرونی، و پرورش اخلاق و رفتار معطوف می‌کند. این ویژگی به افراد کمک می‌کند تا از درگیری‌های خشونت‌آمیز و رویکرد غلبه بر دیگران فاصله گرفته و به جای آن، روی حل مسالمت‌آمیز تعارضات تمرکز کنند.

هماهنگی به جای تخریب: آیکیدو بر اساس فلسفه تبدیل انرژی مخرب به انرژی سازنده بنا شده است. این دیدگاه می‌آموزد که انسان می‌تواند با پذیرش و هدایت انرژی حمله، به جای مقابله مستقیم، موقعیتی هماهنگ ایجاد کند.

تمرکز بر سلامتی و ذهن‌آگاهی: نبود رقابت و فشارهای ناشی از آن، به تمرین‌کنندگان اجازه می‌دهد تا بدون استرس، روی سلامت جسمی، بهبود تعادل، و آرامش ذهنی تمرکز کنند.

از دیدگاه منتقدان:

نبود تجربه شرایط واقعی: منتقدان معتقدند که عدم وجود رقابت در آیکیدو، تمرین‌کنندگان را از تجربه فشار روانی و فیزیکی یک مبارزه واقعی محروم می‌کند. آن‌ها ادعا می‌کنند که این امر ممکن است باعث کاهش کارایی تکنیک‌های آیکیدو در موقعیت‌های اضطراری یا دفاع شخصی شود.

چالش در مقایسه مهارت‌ها: نبود مسابقات رسمی، اندازه‌گیری توانایی‌ها و پیشرفت نسبی هنرجویان را دشوار می‌کند. در نتیجه، ممکن است استانداردها از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد.

مواجهه با تکنیک‌های غیرهمکارانه: چون در تمرین‌های آیکیدو معمولاً شرکا با همکاری و هماهنگی به اجرای تکنیک‌ها می‌پردازند، برخی معتقدند که هنرجویان ممکن است در مواجهه با حریفانی که از تکنیک‌های غیرقابل پیش‌بینی استفاده می‌کنند، آسیب‌پذیر باشند.

دیدگاه فلسفی بنیانگذار:
موریهه اوشیبا، بنیان‌گذار آیکیدو، آگاهانه این مسیر را انتخاب کرد، زیرا معتقد بود که هدف آیکیدو صرفاً یادگیری مبارزه نیست، بلکه تبدیل آن به ابزاری برای ایجاد صلح و هماهنگی است. او باور داشت که پیروزی واقعی در زندگی، نه در شکست دادن دیگران، بلکه در غلبه بر خود و هماهنگی با طبیعت و جهان نهفته است.

به‌طور کلی، آیکیدو را می‌توان به‌عنوان یک هنر رزمی با تمرکز بر فلسفه زندگی و رشد درونی توصیف کرد که میان جنبه‌های فیزیکی و روحی تعادل برقرار می‌کند. هرچند نبود رقابت ممکن است برخی محدودیت‌ها ایجاد کند، اما تأکید بر هماهنگی و صلح آن را به هنری منحصربه‌فرد و عمیق تبدیل کرده است.

نتیجه گیری:
در نهایت، آیکیدو را می‌توان هنر تعادل و تحول دانست؛ تعادلی میان قدرت و آرامش، و تحولی از خشونت به صلح. این هنر رزمی نه صرفاً به‌عنوان مجموعه‌ای از تکنیک‌های دفاع شخصی، بلکه به‌عنوان فلسفه‌ای عمیق برای رشد فردی و اجتماعی شناخته می‌شود.

نبود رقابت در آیکیدو، اگرچه گاه مورد نقد قرار می‌گیرد، نشان‌دهنده دیدگاه والای بنیانگذار آن، موریهه اوشیبا، است که باور داشت پیروزی واقعی در مبارزه نیست، بلکه در غلبه بر خویشتن و ایجاد هماهنگی با جهان پیرامون است. این ویژگی منحصربه‌فرد، آیکیدو را از دیگر هنرهای رزمی متمایز می‌کند و آن را به ابزاری مؤثر برای توسعه ذهن، جسم و روح تبدیل می‌سازد.

شیهان مهدی نعمتی:
در عین حال، پذیرش محدودیت‌های آیکیدو، مانند فقدان تجربه رقابت‌های واقعی، می‌تواند فرصتی برای تکامل این هنر باشد. به‌ویژه در دنیای معاصر که پر از چالش‌های روانی، اجتماعی و فیزیکی است، آیکیدو با تأکید بر اصولی مانند هماهنگی، پذیرش، و استفاده خلاقانه از انرژی، می‌تواند نقشی کلیدی در ایجاد صلح پایدار و تقویت خودآگاهی ایفا کند.

آیکیدو، با ترکیب هنر و فلسفه، پلی است که نه تنها در میدان مبارزه، بلکه در زندگی روزمره نیز مسیری برای صلح، رشد و تعالی ارائه می‌دهد.
این مقاله با هدف تبیین نقش آیکیدو به‌عنوان یک هنر رزمی و فلسفه زندگی، توسط شیهان مهدی نعمتی، محقق و پژوهشگر در زمینه هنرهای رزمی آیکیدو، تدوین شده است.

(  کلمه تبیین به معنای روشن‌سازی، توضیح دادن یا شرح دادن چیزی به‌صورت واضح و دقیق است. این واژه معمولاً زمانی استفاده می‌شود که بخواهیم موضوعی را از جنبه‌های مختلف بررسی و آن را برای دیگران قابل‌فهم کنیم.
به‌طور کلی، تبیین به معنای ارائه دلایل یا شواهد برای توضیح یک مفهوم، مسئله یا پدیده است تا ابهام آن برطرف شود.)

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *